امید ...

امید … امید به آینده ... واقعا آدم با امید زنده است ... یکروز امید نباشه قاطی می کنم ... دلم می خواد همش بخوابم ... دلم می خواد گریه کنم ... اما وقتی برنامه ریزی کتبی انجام می دم و سعی می کنم زمانم  رو تحت کنترل در بیارم ... خواه ناخواه سر و کله امید هم به دلم باز می شه ... فقط در یک زمینه است که خیلی امید ندارم ... ازدواج ... نمی دونم چرا ... اما امیدی ندارم ... امید که دارم اما انتظارشو ندارم ... فردی مناسب خودم رو در دور و اطرافم نمی بینم... کسی که واقعا زوج روحیم باشه ... سطح انرژیمون بهم بخوره ... خاله زنک و یا شکاک و بدبین و سرد نباشه ... یک مرد با اعتماد به نفس بالا باشه ... اینها رو ندیدم ... همه بالاخره یک نواقصی تو کارشون هست ... حداقل سطح انرژیش به من بخوره حالا از بقیه نواقصش چشم پوشی می کنم ... اما اینو نمی یابم ... نمی دونم آیا باید دنبالش بود ... ؟ دنبال اون زوج روحیم باشم یا منتظر باشم خودش یک روزی سروکله اش پیدا بشه ... می دونم اگر بخوام دنبالش بگردم خیلی کار ساده  ای نیست ... باید با خیلی چیزها مبارزه کنم ... باید راه طولانی رو طی کنم ... ولی برایان تریسی تو کتابش به نکات جالبی اشاره کرده ... اینکه باید اون ایده آلی که تو فکرمونه رو رو کاغذ بیاریم ... بگیم می خواهیم همسرمون چه جور آدمی باشه و با چه ویژگیهای روحی و اخلاقی و حتی ظاهری؟دوست داریم همسرمون چه شغلی داشته باشه؟ بعد ببینم یه فردی با این ویژگیها و یه همچون شغلی در کجاها می تونه باشه ... ما هم در اون مکانها رویت بشیم ... تا زمینه آشنایی پیش بیاد ... در حقیقت برایان تریسی معتقده که ازدواج دقیقا دست خودمون هست ... تلاش خودمون هست ... معتقده همه جریانات زندگی تلاش مستقیم خودمون هست ... نمی شه نشست دست روی دست گذاشت که شرایطش به وجود بیاد ... نمی شه منتظر موند که یه شغلی که دوست داریم بهمون تعارف و پیشنهاد بشه ... و همینطور الکی با فردی که دوست داریم آشنا بشیم ... هیچ چیز بیخودی نیست ... هر کاری تلاش می خواد ... و این حقیقتیه که من تا به حال برای ازدواجم هیچ تلاشی نکردم ... همیشه منتظر بودم ... و همیشه فقط با تصوراتم زندگی کردم ...

نظرات 6 + ارسال نظر
ع سه‌شنبه 14 خرداد 1387 ساعت 11:10 ب.ظ

قزوینیا میگن تا امید هست ما با آرزو کاری نداریم :-)...در ضمن اگه گیر آوردی فیلم dedication رو ببین...کمک میکنهhttp://www.impawards.com/2007/posters/dedication.jpg

پیام جالبی بود ... نشنیده بودم ... ممنونم ...
در مورد معرفی فیلم هم خیلی ممنون ... سراغش خواهم رفت ...

حنا چهارشنبه 15 خرداد 1387 ساعت 01:27 ق.ظ http://ssseeetttaaarrreee.blogfa.com

سلام تیری تی جانم....اینی که میخوای یعنی استقلال...بزرگترین دارایی هر آدمیه....و اگه تارییخ رو ببینی ...همه و همه جا و همه وقت به دنبال چنین چیزی بودن ..و تمام جنگ هایه دنیا هم بر سره آن صورت گرفته...
خیلی سخته میدونم....نمیدونم چه کمکی ازم بر میاد...فقط اینکه امیدت رو از دست نده...
دعا میکنم برات..نا امید نشو ...
خداوند نگهدارت باشه..
استراحت کن..کارت این چند وقت زیاد بوده ..خسته هم شدی..
خوش باشی

مرسی عزیزم از صحبتهات ... راست می گی ...

دلارام چهارشنبه 15 خرداد 1387 ساعت 12:50 ب.ظ http://dellarramm.blogfa.com/

سلام طوطی بانو جان٬

امیدوارم که این تعطیلات بهت خوش بگذره و کمی استراحت بتونی بکنی.
عزیزم نظری رو که برام نوشته بودی باهاش موافقم ولی گاهی اوقات خوبه که این معذرت خواهی ها از صمیم قلب باشه نه صرفا برای دل خوش کردن من... چون من گاهی احساس میکنم که ممکنه اون حرفا رو برای اینکه منو از دست نده میگه ولی خب در عین حال موردایی هم بودن که با صمیم قلب مطمینم گفته و اونا به دلم نشسته. البته منظورم فقط همین مورد آخری نیست در کل دارم میگم....
به نظر من هم پیدا کردن یه همسر خیلی خیلی کار سختی هست که تقریبا همونی باشه که آدم واقعا دلش میخواد چون همه چیز در کنار هم نمیتونه باشه.. من به شخصه معتقدم که آدم خودش باید دنبالش باشه یعنی تو باید دنبال اون شخص مورد علاقه ات بگردی چون ممکنه آدم سالها منتظر بمونه ولی کسی رو که میخواد پیدا نکنه ! اینه که صد در صد حتی بدون کوچکترین شکی خودت باید دنبالش بگردی.. جوینده یابنده هست!!!
خیلی خوبه که بدونی چی از زندگی آینده و همسرت میخوای... مثلا خود من اینو نمیدونم دقیقا! برای همون هم نمیتونم یه تصور درستی از کسی که میخوام باهاش باشم داشته باشم!
آخی ٬ پس آقا میتو حسود هم تشریف دارن!!! من فکر کردم فقط ما آدما حسودیم... خب میتو هم حق داشت دیگه از اون خانومه که براش در نظر داشتین خوشش نیومد!
راستش من خیلی دوست ندارم که به کسی خیلی زیاد وابسته بشم طوری که با نبودش تمام زندگیم مختل بشه ولی خب معلومه که دلم برای فرزام گاهی تنگ میشه مخصوصا وقتاییش رو که مهربون و دوست داشتنی بوده !

مرسی از نظرهات عزیزم ... راست می گی اکثر ماها نمی دونیم تو زندگیمون خواستار چی هستیم؟

حسین توکلی چهارشنبه 15 خرداد 1387 ساعت 03:41 ب.ظ http://adherents.blogfa.com

سلام و درود.
شما خیلی به من لطف دارید که به وبلاگم سر می زنید.
ولی برام جالبه که نظرتون را نمی گذارید.
البته می دونم شاید اهمیتی نداشته باشه.....ولی می تونه داشته باشه....در ضمن یک سری از حس و حالاتون شبیه حس و حال این روزهای منه....

خواهش می کنم ... چشم نظر هم می گذاریم ...

لیدا خانوم تصویرگر چهارشنبه 15 خرداد 1387 ساعت 05:40 ب.ظ http://lililala7.blogfa.com/

عزیزم سلام
چطوری .. ؟ مرسی از این همه پیغام هات ...
در مورد کلاس باید بگم که فقط ۵ شنبه ها صبح و ظهر هستش .... و کاریشم نمی شه کرد ....
و در مورد تکنیک این تو هستی که انتخاب می کنی و استاد تو رو راهنمایی می کنه .. توی کلاس بنی اسدی باید حوصله داشته باشی .... چون یه کمی طول می کشه تا به نتیجه برسی .....
راستی یه چیز خیلی واسم جالبه .. تو تنها دختری هستی که توی وبلاگت راجع به ازدواج می نویسی به طوری که همه میتونن بخونن .. به نظر من کار درستی نیست عزیزم ....
این حرفارو نباید نوشت .... چون فاییده ای نداره ...
در ضمن زندگی فقط ازدواج نیست .....
زندگی فقط این نیست که همه چیز در یک چیز خلاصه بشه ... دوست گلم .... سعی کن بی خیال باشی خودش میاد دنبالت

در مورد کلاس خیلی خوب و جالبه که خود آدم تکنیک رو انتخاب کنه ... خوب راستش من فقط کمی درد و دل نمودم ... نمی دونم درست بوده یا نه؟ که البته تو می گی نبوده ...
منهم می دونم زندگی فقط ازدواج نیست ... منهم الان هزار و یک کار دارم در زندگیم انجام می دم و همیشه می گم اگر ازدواج کنم تکلیف اینهمه کار و برنامه هام چی می شه ... از همه چی می افتم ... ولی خوب بدون ازدواج هم آدم به تکامل نمی رسه ... اینو شدیدا بهش معتقدم ...

فروردینی پنج‌شنبه 16 خرداد 1387 ساعت 05:47 ب.ظ http://farvardiny.blogsky.com

سلام طوطی بانوی عزیز
مطلبت مثل همیشه مفید و جالب بود. با حرفهای این نویسنده موافقم. گرچه اجتماع ما این نظر و پیاده کننده‌های مونثش رو طرد می کنه.
معمولا معروفه که دخترهای ما هدف اصلی دانشگاه رفتنشون و یا شاغل شدنشون، پیدا کردن مردی ایده ال برای زندگی مشترکه. من هم همین نظر رو دارم و کاملا موافقشم و معتقدم در اجتماعات ما که ارتباط زن و مرد خیلی محدود شده فقط در اجتماعهای سالم باید این حالت رو پیدا کرد تا بشه به فرد مورد نظر نزدیکتر شد. اما باز هم نمی‌شه گفت که کاملا همه چیز در دست ماست. خیلی امکان داره که ما فرد رو کاملا مناسب خودمون ببینیم اما اون فرد اصلا ما رو مناسب خودش ندونه و معمولا بیشتر به خاطر ظاهریه که از ما می بینه نمی‌تونه مشترکات اصلی رو درک کنه!
وقتی دختر بودم خیلی فکر می کردم که با ظاهر ساده و بی آرایشی که دارم معمولا فدای انتخاب و توجه مردان به ظاهری با آرایش و پیچیده می‌شم. فکر می‌کنم اینگونه ظاهرها خیلی در انتخابها دخالت قوی داره و معمولا انتخاب غلطی از آب در می‌اد!

سلام خانم فروردینی عزیز ... عجب به نظر شما جالب بود؟!!! چقدر نظر بازدیدکنندگان با هم متفاوته ... یکی استقبال می کنه و دیگری نمی کنه ... شما خیلی خانم روشنفکری هستید ...
بله حق باشماست ... ممکنه انتخابها یک طرفه باشه ... اما خوب برایان تریسی راهکارهایی هم داره برای اینکه خانمها هم مقبول اون کسی که مورد قبولشون هست باشند ... و علاقه مندی دو طرفه پیش بیاد ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد