شب چله ...

شب چله (یلدای) همگی خجسته ... امشب بلندترین شب ساله ... اما خیلی احساسش رو ندارم ... چون ما دیشب رو به جای امشب جشن گرفتیم اینه که احساس می کنم همون دیشب شب چله بوده ... خیلی جشن خوبی بود ... جای همگی واقعا خالی بود ... البته اصلا رنگ و بوی مراسم سنتی رو نداشت ... فقط سفره ای که گذاشته بودند سنتی بود ...  

 

بقیه اش همش رقص بود ... "آفو" که هم گویا چند صباحی اومده ایران خواننده مون بود ... با آهنگ "ماریا" ش خیلی حال نمودیم ...  

من و دوستم که سر این آهنگه نمی فهمیدیم چطور داریم می رقصیم ... رفته بودیم به عوالم سرخوشی بی حد ... فقط شلنگ تخته می انداختیم ... از اول دبستان همکلاس بودیم و سر همه مراسم تقریبا موقع رقص من و اون با هم می افتیم و خیلی خوش می گذرونیم ...

دیشب واقعا آب دادگی دفتر رو فراموش کرده بودم ... تا قبلش همش فکرم بهش بود که حالا چی شد چی نشد؟ من نرفتم کسی رفته شیر فلکه رو ببنده یا نه؟ صبح رفتم دیدم وای ی ی !!!! این آقایان هیئت مدیره یکیشون هم زحمت به خودش نداده بیاد شیر فلکه رو ببنده ... همه جا رو آب برداشته ... همه نشستند تو خونه هاشون که من که یک خانمم بیام کابینتها رو با آچار باز کنم بکشم جلو و شیرفلکه رو ببندم ... خلاصه عملیات انجام شد و بعد بلافاصله استعفانامه ام رو که یک هفته است نوشتنش طول کشیده به رئیسم ایمیل کردم ... دوستان محتاج دعاییم ، ما هم همه رو دعا می کنیم ...

نظرات 5 + ارسال نظر
[ بدون نام ] شنبه 30 آذر 1387 ساعت 06:51 ب.ظ http://no-1.blogsky.com

خوش به حالتون ... خوشحالم که اینقدر خوش گذشته ...
واقعا خجالت نمی کشن ؟!! (هیئت مدیره رو می گم!!!)
واقعا که تو این مدت صبوری به خرج دادی ! من اگه جای شما بودم فقط می دادم !

جای شما همگی خالی بود ... ممنونم از شما ...
والا نمی دونم چی بگم ... ظاهرا براشون عادی و طبیعیه و ذره ای هم ککشون نمی گذره ... فقط نمی دونم اون نمازه رو چطور و برای چی می خونند ... شاید التیامی است برای وجدانهای ناآرامشون ...

الهام یکشنبه 1 دی 1387 ساعت 01:45 ق.ظ http://elhammirfarah.blogfa.com

سلام
یلداتون مبارک
راستش کلی به قضیه ی ترکیدگی لوله ها خندیدم. دعا میکنم با استعفاتون موافقت بشه چون میدونم چه برنامه ها ی خوبی دارید.
امیدوارم همه نوشته های بعدی تون هم مثل این توشته پر باشه از شادی و خوبی

ممنونتم الهام جان ... یلدای شما هم مبارک باشه دوست عزیزم ... والا تا حالاش که با استعفام موافقت نشده ... دونه دونه زنگ می زنند و می گن تا کسی پیدا نشده باید بمونی و این یعنی باز چند سال دیگه گیرم چون کسی پیدا نمی شه ... ولی من دیگه نمی تونم بمونم چه کسی پیدا بشه و چه نشه ...
جدی پر انرژی بود؟‌ ببخش گاهی غمنامه می نویسم اما چشم سعی مان را می کنیم از شادیها بنویسیم نه از غمها ...

یاس یکشنبه 1 دی 1387 ساعت 01:50 ب.ظ

سلام
ممنونم که نظرم رو کارشناسی دونستی من با توجه به شناختم این نظراتو دادم
موفق باشی.

بازم ممنون ... شما هم موفق باشید یاس عزیز ...

مهتاب یکشنبه 1 دی 1387 ساعت 03:11 ب.ظ

وای تری تی جون به دو دلیل خیلی شاد شدم از خوندن پستت یکی این که برای شب یلدا جشن گرفتین وای خیلی بهم چسبید
دوم اینکه استعفاتو نوشتی امیدوارم موفق بشی و یه کار عالی پیدا کنی

قربانت برم مهتاب جان ... انشااله همیشه شاد شاد شاد باشی ... واقعا جات تو اون جشن خالی بود ... همگی رو اون شب یاد کردم ...
راستش نوشتنش که نوشتم و فرستادم ... اما کو قبول کردنش ... ؟‌

حنا دوشنبه 2 دی 1387 ساعت 10:00 ب.ظ http://ssseeetttaaarrreee.blogfa.com

سلام تیریتی عزیز...پست قبلی رو که خوندم دلم برات هلاک شد...خیلی دردناکه ...بمیرم...خیلی ناراحت شدم....
ولی این یکی پست رو که خوندم خنده ام گرفت!!! دیدی میگن عدو سبب خیر شود! قضیه توست.... چه خوبه که چنین مراسم پرشکوهی گرفتید....ماهم ۲ ساله پیش یه مراسم بزرگ گرفتیم با ارکستر و ۱۰۰ نفر مهمان و اینا ...ولی بعدش چنان چشمی خوردیم که تا امسال تابستون تولده داداشم دیگه جشن نداشتیم!
دلم برات تنگ شده......
خودت خوبی؟
از نوشته ها که دنبالت میکنم میبینم که باز هم افسردگی زمستانی به سراغت اومده! این رو از نوشته ات میفهمم
ایشالا که خوب میشی...

وای حنا جان ... خدا نکنه ... این چه صحبتیه ... ؟
ممنون از همه مهربونیهات و همدردیهات ...
انشااله شما هم همیشه در جشن و سرور باشید حنا جان ...
منم خیلی دلم برات تنگ شده و مدام یادت می کنم ...
راستش خوشبختانه هنوز افسردگی زمستانی آنچنان به سراغم نیومده ... فقط کلی انرژی تلنبار شده در درونم دارم که نمی دونم چطوری خرجشون کنم اینه که می آم غمنامه می نویسم تا انرژیها آزاد بشند ... اما اگر نقاشی می کردم طبعا بهتر بود ...
همیشه شاد و موفق باشی حنا جان ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد