یاد دوستان ...

زندگی ادامه داره ... با خیلیها و بدون خیلیها ... من نمی تونم بدون خیلیها زندگی کنم ... مدام یادشون می کنم ... مدام یاد خاطرات گذشته می افتم ... دلم می خواد همه همزمان تو زندگیم باشند ... ولی این امکان نداره ... می شه؟ نه نمی شه ... من به همه دوستانم چه دختر و چه پسر همیشه نیازمندم ... نیازمند بودن با اونهام ... دیدنشون و هم صحبتیشون ... دلم تنگ می شه ...

 

امروز جلسه بود و من نرفتم ... بار اولی بود در این سه سال که در جلسات تهرانمون شرکت نمی کردم ... خدا کنه با استعفام موافقت کرده باشند ...

 

نظرات 13 + ارسال نظر
[ بدون نام ] پنج‌شنبه 5 دی 1387 ساعت 10:09 ب.ظ http://no-1.blogsky.com

منم به دوستانم خیلی وابسته ام ، حتی بیشتر از خانواده !
ولی به قول خودت زندگی ادامه داره ...
وای ... واقعا کار خوبی کردی که نرفتی ، امیدوارم هر چه زودتر موافقت کنن با استعفات و راهت بشی ، اونوقت کلی جشن می گیریم و خوشحالی می کنیم !!! آمین ، آمین ، آمین !

واقعا ممنونتم شماره یک از حمایتهات و اینکه دعا می کنی برام ...

مهر پنج‌شنبه 5 دی 1387 ساعت 10:46 ب.ظ http://Doayam.blogsky.com

سلام! نوشته شما کم رنگ است نمیشود خوب خواند باسفید پررنگ بنویسید بهتر نیست؟!

چشم دوست عزیز ... به پیشنهادتون عمل می کنم ... ممنون از نظرتون ...

لیدا خانوم تصویرگر جمعه 6 دی 1387 ساعت 05:12 ب.ظ

سلام عزیزم خوبی ؟
خوش می گذره ؟
منم خیلی دلم تنگ شده واست .....
ممنونم که جویای حالم هستی عزیزم .....
آرزو می کنم که همیشه خوب و خوش باشی و هرگز احساس تنهایی نکنی .....
شب یلداتم با تاخیر مبارک باشه
من همچنان کلاس می رم و همه خوبن ...
امیدوارم که وقتت بهت اجازه بده که به کلاس بیای .....
و دیگه اینکه من هم می بوسمت .. از نظر کاری سرم خیلی شلوغه واسه همین نتونستم احوالتو بپرسم ...
دوستت دارم عزیزم

سلام لیدا جان ... خیلی خوشحالم کردی اومدی ... منم برات آرزوی موفقیت های بی پایان دارم ... که مطمئنم هستی ... به امید دیدار در آینده نزدیک ...

بید مجنون شنبه 7 دی 1387 ساعت 01:57 ق.ظ http://sirdas.wordpress.com

استعفا ؟؟؟

مثله اینکه تو هم یه چیزیت میشه ها
نه مثله من آخه انگار وضعیتت یه کم بدتره

راستش منم فکر میکنم که به همه دوستام چه دختر و چه پسر (به همه) یعنی به همه اونایی که اسم دوست روشونه احتیاج دارم ولی چیزی که هست اینه که مردم تا می فهمن که بهشون احتیاج داری وقت خودشونو در اختیارت قرار میدن میگیری که چی میگم؟
اصولا کسی نباید بدونه که بهش احتیاج داری یا نه

منکه خیلی وقته دارم استعفا استعفا می کنم ... باور کنید از یه چیزی شدن نیست ... حقیقتیه ... در مورد نظرتون راستش خیلی منظورتون رو نگرفتم ... ولی نمی دونید چقدر خوشحالم کردید برام نظر گذاشتید ...

ع شنبه 7 دی 1387 ساعت 07:38 ق.ظ http://www.wxyz.blogsky.com

سلام.سال نو مبارک :-)

سلام آقای ع ... سال نوی شما هم مبارک باشه ... خیلی خوشحالم کردید که اومدید ... خوشحالم می بینم وبتون رو دوباره می نویسید ... سر فرصت حتما می آم ... بازم ممنون ...

ندا شنبه 7 دی 1387 ساعت 09:58 ق.ظ http://nedayekhoda.persianblog.ir/

سلام تیری تی عزیزم
خوبی؟
ببخش که چند وقت برات ننوشتم ولی همیشه وبلاگتو می خوندم....
امیدوارم به زودی ببینمت
به امید موفقیت
شاد باشی

نه بابا ندا جان ... خواهش می کنم ... تو که همیشه لطف داری و برام نظر می گذاری ...... چرا اینو می گی ... خیلی خیلی خیلی دلم برات تنگ شده و واقعا امیدوارم زودی ببینمت ... قربانت ... تو هم شاد باشی ...

کامی یکشنبه 8 دی 1387 ساعت 01:47 ب.ظ http://www.amooyadegar.blogsky.com

سلام
اره ندیدن اونای که همیشه می دیدشون سخته ولی نا ممکن نیست . تو این شهر هر جا که میرم خاطره تلخه اونه ۳ سال با هم بودن رو به دروی ترجیح داد من هم فراموشش کردم فقط گاهی خاطرات جاهای که باهاش رفتم یادم میاد(ایکونه گریه)
تو هم میتونی. آدما میان و میرن این خاطراته که همیشه زنده ست پس زنده باش با خاطرات هر چند تلخ یا شیزین
راستی به من سر بزن

سلام کامی ... ممنون از نظرت ... انشااله جای خالی هیچ کسی تو زندگی هیچ کسی خالی نباشه ... باشه می آم ...

حنا سه‌شنبه 10 دی 1387 ساعت 11:50 ب.ظ

سلام!..دلم هلاک شد برات! پستت غمدار بود!
دلم برات تنگ شده
مواظب خودت باش

ای وای حنا جانم ... خدا نکنه ... امیدوارم سرماخوردگیت بهتر باشه ... راستش منم شرح حالتو تو وبت خوندم کلی ناراحت شدم ... انشااله خوب باشی و سفر بهت خوش بگذره ... می بوسمت یه عالمه ... تو هم حسابی مراقب خودت باش ...

کامی دوشنبه 16 دی 1387 ساعت 06:26 ب.ظ http://amooyadegar.blogsky.com

سلام
بابا هنرمند دسته ما رو هم بگیر
از اینکه سر زدی مرسی
از اینکه زندگی ادامه داره کاملاً موافقم بیسار زیبا بود این کامنتت البته این 2 باری بود که خوندمش ولی باز برام جالب بود
بازم پیشه ما بیا هم وطن عزیز

ممنون از اینهمه لطفت و اینکه بهم سر می زنی ...

سلام طوطی بانو
بی خیال استعفا شو زندگیتو بکن میدونم کار کردن و سر و کله زدن با روسا خیلی سخته و دردسر داره اما چاره ای نیست.
.
.
.
در ضمن به روزم
موفق باشی دوست خوبم.

خوب منهم چون می خوام زندگی کنم دارم کارمو ول می کنم ... مطمئنم ده سال بیشتر عمر خواهم کرد ...
کاش سر و کله زدن بود ... من عشق سر و کله زدنم ... اما اونهم نیست ... وقتی تو یه سازمانی همه چی با تو باشه ... جای ده نفر باید کار کنی و ایده بدی و ایده هاتو اجرا کنی ... و نصف یه کارمند هم حقوق نداشته باشی اونوقت جای استعفا نداره .... ؟

سید محمود جوادی جمعه 20 دی 1387 ساعت 08:27 ب.ظ http://www.jawadi.persianblog.ir/

سلام
دیگه به ما سر نمی زنید . می بینم که خیلی غمگین تشریف دارید !
من با غزه به روزم .

ببخشید آقای جوادی عزیز ... به زودی زود می آم سایتتون ... و بعد از اونهم هم زود به زود می آم ...

لیدا خانوم تصویرگر شنبه 21 دی 1387 ساعت 02:32 ق.ظ

می دونی توی دنیای امروز ما از بس که همه به خاطر یه نفعی با هم رابطه دارن .... حد و مرز ذوستی ها و احترام ها و ارزش دادن به روابط ماندگار خیلی خیلی کم رنگ و محو شده بین جوونا .... و این خیلی بده !
من هر چی بیشتر دنبال محبت و معرفت می گردم کمتر به دست میارم .. انگار که اصلا دیگه کسی وقت فکر کردن به این چیزا رو نداره

عجب ... همیشه فکر می کنم دوستی بین دخترها به خاطر منافع نیست ... بیشتر یه جور نیاز به فضولی بینشون هست و البته درد و دل و البته عده ای هم دوستیهاشون واقعیه ... خوشبختانه دوستان من خوب و واقعیند ... اگر اون مدلی که تو می گی بودند واقعا دق می کردم ...

کامی یکشنبه 22 دی 1387 ساعت 11:25 ب.ظ http://www.amooyadegar.blogsky.com

سلام
نکنه شما هم انتحان داری که آپ نمیکنی
بابا آپ کن ما خسته شدیم همین پست تو دیدیم
به ما سر بزن

حق با شماست ... مسئله بخشی اش به امتحان برمی گرده ... هم کنکور نزدیکه و هم امتحانات برادرم در جریانه که خوب اونو باید در این راه پر مشقت یاریش کنم ...
ولی چشم به خاطر شما همین الان نوشتم و آپ کردم ... مرسی که منو به آپ تشویق می کنید ... مرسی از محبتون که اینقدر بهم سر می زنید ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد