خواب ... شک ... ایمان ...

هر چند شب یکبار خواب پرواز می بینم ... البته فقط در فضای منزل و بدون اینکه بالی در کار باشه ... فقط با یک اراده ... وزنم به قدری کم می شه که فوری از زمین بلند می شم ... به قدری واقعی که صبح وقتی از خواب بیدار می شم گمان می کنم الان هم می تونم همین طور عمل کنم اما در نهایت تاسف می بینم نمی شه ... چند شب بعد این خواب تکرار می شه ... و من بهترین احساسات ممکن رو تجربه می کنم ...

 

خوابهای پریشون می بینم ... گم شدن زعفرونهایی که کلی پولشونو دادم ... دستبرد به کیفم ... نامه ای مشکوک با محتویاتی منفی ... افتادن میتو در یک جوی پر از آب و زباله در حالیکه داره آب می برتش، من از این جوی به اون جوی دنبالشم ... اما سرعت آب سریعتر از سرعت منه ... آخر یه جایی تو تجمع زباله ها از حرکت باز می مونه و بهش می رسم و از آب می گیرمش ... در حالیکه جونی براش نمونده! ... (بالاخره این زباله های توی جویها به یه دردی خوردند!!! ).

 

یه زمانهایی به صحت بعضی از ضرب المثلها شک می کنم ... احساس می کنم همیشه و در همه حال صادق نیستند ... مثلا "ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازه است" ... و یا اینکه "افراد خارج گود بهتر از اونهایی که داخلش هستند اون تو رو می بینند" ... شک دارم ... مثل بقیه چیزها ...

 

یه چیزهایی رو در نهایت بیچارگی می سپارم دست خدا ... نیم ساعت بعدش یادم می ره ... دوباره حس و حالهای منفی می آن سروقتم ... گوش خودمو می پیچونم و می گم: "مگه نسپرده بودیش دست من! به این زودی یادت رفت؟ معلوم می شه به من ایمان نداری". می گم: "چرا دارم! بارها بهم ثابت کردی هستی" و فوری آروم می شم.

 

فارغ از همه این صحبتها، تو خونه موندن و سرکار نرفتن چقدر لذت بخشه ...

 

نظرات 6 + ارسال نظر
حنا سه‌شنبه 29 بهمن 1387 ساعت 01:22 ق.ظ http://ssseeetttaaarrreee.blogfa.com

سلام تیری تی عزیزم..مرسی از راهنماییت...ببخشید که انقد ناراحتت میکنم...دیگه بهترین جا برایه درد دل این وبلاگ است...و من خودمو اینجا خالی میکنم....زندگی را بر ما سخت میگیرند .... نمیدونم چی بگم....دکتر و مشاور هم رفته ام...ولی میگه مشکل از شما نیست...لازم نیست که دیگه بیاید...چه کنم این قوم الظالمین هم دست از سرم بر نمیدارند....و اصلا ادمهایه با صلاحیتی نیستند...
خلاصه ..از نظر من فقط زمان میتونه حل اشکنه....و لی این وسط شوهره بیچاره ام داغون میشه....
مرسی که احوالمو میپرسی....
خدا رو شکر که تویه خونه راحتی...
راستی دفتر و مانتو رو هم اگه کسی خواست بده به فقیری چیزی...
دوست دارم...
شاد باشی

خوش به حالت حنا جان ... حداقل تو وبلاگت احساس امنیت داری و راحت درد و دل می کنی ...
راست می گی بسپار به زمان ... ولی مقاومتتو از دست نده ... خواهشاْ ...
در مورد مانتو و دفترت هم باشه ...
منم خیلی دوست دارم و هر روز یادت می کنم ...قربانت ...

موریانه های چوبی سه‌شنبه 29 بهمن 1387 ساعت 05:12 ق.ظ http://mooriyanehayechoobi.blogfa.com/

سلام
واقعا از اینکه اینقدر زیبا و صادقانه می نویسی لذت می برم.
و متاسفم از اینکه اینقدر مشکل برات پیش می اد دوست من.
کنکور امسال برای من که با تاخیر برای اولین بار توش شرکت کردم جالب بود.
بیشتر حسی تست زدم و فکر کنم که حسی هم قبول بشم!!!
با یه کار جدید به روزم.

خواهش می کنم آقای رومانی ... خوشحالم ... نه خیلی هم مشکلات ندارم حقیقتش (یعنی دارم ولی در مقایسه با خیلی از دوستانم مشکلاتم ناچیزند) ... فقط عادت بدم اینه که خیلی بروز می دم ...
چه خوب و جالب ... خوبه که می تونید حسی بزنید و حستون تو این زمینه یاریتون می کنه ... موفق باشید ... اومدم کارتون رو هم دیدم ... خیلی خوب بود ... لذت بردم ... مرسی

ندا سه‌شنبه 29 بهمن 1387 ساعت 11:21 ق.ظ http://nedayekhoda.persianblog.ir/

سلام تی ری تی جونم چطوری؟
خواب ژرواز خیلی خوبه یعنی یه جور ارتقای روحیه
اما این که خواب دزدی و ..... می بینی از آشفتگی می آد....اینقدر سخت نگیر(قدیمی ها می گن خواب دزدی نشونه ی خواستگار برای دختره)

امیدوارم شاد باشی ......و سرکار نرفتن بهت خوش بگذره

قربانت برم ندا جان ... خوبم ...
جدی؟ چه بامزه ... نشنیده بودم ...
منم برات آرزوی شادی دارم ...

رها سه‌شنبه 29 بهمن 1387 ساعت 03:51 ب.ظ http://www.iloveiran.com

تی ری تیییییییی
خوش به حالت نمی ری سر کارر ررررررر
خوش به حالت ت ت ت
کاش می شد منم نرم!
دلم برات خیلی تنگ شده.اگر که می تونی یه قرار بگذاریم همو ببینیم به موبایلم زنگ بزن. خوشحال می شم. راستی جشن سپندار مزگانت مبارک :)

آخی رها جان ... نگو که دلم کباب شد ... وبت رو هم خوندم دیدم دل تو هم پره از دست کارت ... خیلی بده می دونم چی می کشی ... حالا اگر واقعا معذوریتی که گفتی رو داری چند ماه دیگه هم تحمل کن بعد رهاش کن ...
بهت زنگ می زنم حتما ...
قربانت برم ... منم تبریک می گم ... مرسی از اینکه یادت بود ...

ع چهارشنبه 30 بهمن 1387 ساعت 09:44 ب.ظ

شناور بودن‌ روی‌ آب‌ می‌تواند نماد شناور بودن‌روی‌ احساسات‌ و عواطف‌ ما و سازگاری‌ با ضمیرناخودآگاهمان‌ باشد. معلق‌ بودن‌ در هوا نیز همان‌تعبیر پرواز را دارد. شناور بودن‌ معمولا نمایانگراحساسات‌ آرامش‌ و آزادی‌ کلی‌ و جاری‌ شماست‌. ازجنبه‌ منفی‌، شناور یا معلق‌ بودن‌ می‌تواند سمبل‌درونگرایی‌، سردی‌، گوشه‌گیری‌، کمبود معاشرت‌ وارتباط یا ضرورتی‌ برای‌ تعلیم‌ و آموزش‌ دیدن‌ باشد.به‌ هر حال‌ به‌ منظور تعبیر صحیح‌ هر خوابی‌، لازم‌است‌ که‌ به‌ نحو مطلوب‌ و شایسته‌ای‌ خودتان‌ راارزیابی‌ کرده‌ و صداقت‌ به‌ خرج‌ دهید. معانی‌ و تعابیرهمه‌ خوابها بسیار شخصی‌ و مختص‌ بیننده‌ خواب‌هستند.
مشاهده‌ پرواز در خواب‌ بسیار رایج‌ است‌ و اکثرافراد دست‌ کم‌ یک‌ یا دو بار خواب‌ دیده‌اند که‌ درحال‌ پرواز هستند. در مورد تعبیر چنین‌ خوابهایی‌نقطه‌ نظرات‌ فراوان‌ و گوناگونی‌ وجود دارند. عده‌ای‌معتقدند که‌ پرواز در خواب‌ می‌تواند به‌ منزله‌ تجربه‌عملی‌ معنویت‌ و غیر جسمانی‌ باشد، یعنی‌ ما ازطریق‌ هواپیمای‌ جسم‌ به‌ پرواز در می‌آییم‌ و خوابی‌آسمانی‌ محسوب‌ می‌شود. (سفر روحانی‌). کارل‌یونگ‌ معتقد بود که‌ اگر در خواب‌ ببینیم‌ که‌ در حال‌پرواز هستیم‌، این‌ خواب‌ نمایانگر تمایل‌ ما به‌شکستن‌ سدها و رفع‌ موانع‌، کسب‌ آزادی‌ و رهایی‌ ازقید و بندها و محدودیت‌ها است‌. ما همه‌ مایلیم‌ که‌آزاد باشیم‌ و «آلفرد آدلر« معتقد بود که‌ چنین‌خوابهایی‌ نشان‌ می‌دهند که‌ ما خواهان‌ برتری‌ وتفوق‌ و حکمرانی‌ هستیم‌ و در واقع‌ این‌ خواب‌ سلطه‌جویی‌ افراد را آشکار می‌سازد. «فروید« معتقد بودکه‌ پرواز شیوه‌ دیگری‌ برای‌ ابراز تمایلات‌ و گرایشات‌جسمانی‌ (جنسی‌) است‌. با بررسی‌ جزییات‌ خوابتان‌در خواهید یافت‌ که‌ پرواز در خوابتان‌ نشانه‌ای‌معنوی‌ یا جسمانی‌ است‌. به‌ هر حال‌ از چنین‌خوابهایی‌ لذت‌ ببرید، چون‌ پرواز نوعی‌ تفریح‌ است‌!

می گم ماشااله این پرواز چقدر تعبیر داره ... چقدر هم متنوع ... مرسی از اینکه زحمت کشیدید و اینها برام گذاشتید ... ممنونم ...

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 1 اسفند 1387 ساعت 10:59 ق.ظ http://no-1.blogsky.com

گریههههههههههه
هر چی فکر می کنم که برای این یادداشتت کامنت نوشتم یا نه یادم نمی یاد !
وااااای خوش به حالت از حسی که تو خواب تجربه می کنی ، کلی حسودی کردم ....
از طرف من به میتو یه قند جایزه بده (چـــــــــشمک)

نه نگذاشتید ...
چرا ... ؟ شما هم انشااله از این خوابها ببینید ... ولی خوب خوابه دیگه ... چه فایده ...
مرسی ... (لبخند) ... باشه بهش امشب قند می دم ... مرسی از محبتتون ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد