تمرین مثبت اندیشی

این روزها دارم تمرین مثبت اندیشی می کنم بدجوری ... هر چقدر اطرافیانم نگرانم و همش پیش بینی های منفی می کنند من بیشتر تلاشم رو برای مثبت اندیشی و توجیهات مثبت درباره امور و خودم به کار می برم ... همش می گم نه چیزی نیست ... طوری نیست ... حالا آزمایشت مثبت اومده که اومده هنوز دومیش مونده ... تازه اونهم مثبت بیاد حتما با دارو حله ... تازه با دارو هم حل نباشه دنیا که به آخر نرسیده ... تازه فلان و فلان و ... آخرش که دیگه به هیچ جایی نمی رسم با خودم می گم خوب معجزه که هست ... به اون که اعتقاد داری ؟ ... بعد که از اون دست می شویم باز می گم ... تازه بگیریم اتفاق بدی هم بیفته ... اونهم نوعی آزمایشت بوده ...  اونهم درش 50 درصد سود نهفته است که تو حالیت نیست... به هیچ چیز این دنیا دل نبند ...

با این افکار خودمو آروم می کنم ...

نظرات 1 + ارسال نظر
حنا چهارشنبه 11 اسفند 1389 ساعت 09:33 ق.ظ

تیری تی عزیزم.....تا حده کمی .....میفهمم چی میگی.....
وقتی فهمیدم که باردارم شکه شدم.......نمیدونم چی بگم.....اصلا نمیتونم حس ام رو بیان کنم......هنوز نمیتونستم قبول کنم....فقط به مامان و شوهرم گفتم........بعد که رفتم دکتر و سونو داد ...دکتره سونو گفت جنین قلب نداره و مرده و باید بندازیش......حالا برایه احتاط هفته دیگه هم بیا......راستش خیلی بهم ریختم....خیلی دعا نکردم برایه موندنش.....شاید چون به نظرم کاری بود که شده......استرس زیادی بهم وارد شد.......درسته که اون بچه اون لخظه فقط یه چیزی شبیه نخود بود.....ولی یه حس شکست به آدم میداد..یه برنامه پردردسر جولو م بود که من اعصابش رو نداشتم.......به هر حال...بعد از ۲ هفته دکتر دیگری رفتم و سونو دیگری و وقتی صدای قلبش اومد خیلی خوشحال شدم.
.........نمیدونم اون مشکلی که نوشتی چیه.......ولی امیدوارم که چیزه مهمی نباشه.........
استراحت زیاد بکن و استرس به خودت راه نده......تغذیه تو هم مواظب باش.....فکر کنم اگر این سه رو انجام بدی.......اگر که بچه تا الان زنده باشه....ختما میتونی نگهش داری.....
برات دعا میکنم دوسته خوبم.....دوست دارم خاله بشم! پس واسه خودم هم دعا میکنم!منتظره خبرای خوب هستم.....مهم: استرس نداشته باش....بسپر به خدا و طبیعت. بوس

عجب حنا جان ... من نمی دونستم که با اون مسئله مواجه بودی ... خیلی بده که به آدم بگن بچه ات قلب نداره ... خیلی شوک بدیه ... از دست این دکترها ... خدا را شکر که بچه ات سالم بوده و این دوران رو که رشدشه با موفقیت طی کردی ... راست می گی سقط و این مسائل به ادم احساس شکست بدی می ده ...
من مشکل خونریزیم هنوز هست (خیلی کم البته) ولی دیروز که رفتم سونوگرافی مجدد دکتر گفت که به جنینت صدمه نزده و نگران نباشم ... فقط الان مثبت بودن یکی از ازمایشهای ویروسیم نگرانم کرده ... پیش دکتر عفونی رفتم و آزمایش دیگری بهم داده که بفهمند اون عفونت یا ویروس یا میکروب چیه ؟ ... من از این نگرانم که الان که بچه سه ماهشه و دیگه رشدشو کرده این عفونت یا ویروس یا میکروب روش اثر منفی نگذاشته باشه ... چون متاسفانه دیر رفتم دکتر و آزمایش دادم ... زودتر می فهمیدیم خیلی بهتر بود . دیگه الان هم کل روز تقریبا خوابم ... همش خوابم می آد ... کلی از کارو زندگیم افتادم ... امیدوارم این دوران زودتر تموم بشه و بتونم به کارهای زندگیم برسم ... برات دعا می کنم خاله حنای عزیز...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد