یادداشتی جا مانده از عید

نوروز هم به سر رسید ... خیلی برام سوت و کور بود ... نه جایی داشتیم بریم و نه مهمونی داشتم ... همه شیرینی ها و آجیل هام باد کردند که نهایتا همش رو خودمون خوردیم ... با شوهرم دیروز کلی صحبت کردم و بهم گفت که دلش می خواد در سال جدید به خواسته هام برسم و خیلی نگران اون و خونه و شام و ناهار و نظافت و این مسائل نباشم ... از صبح تا شب در راه هدفم کار کنم ... اون پشتم خواهم بود ... وقتی این صحبتها رو ازش می شنوم خیلی دلگرم و خوشحال می شم ... و به بزرگواریش درود می فرستم ...

سفره نوروزیم رو کم کم باید جمع کنم ...



امیدوارم سال خوبی در پیش داشته باشیم ... و گامی رو به جلو و در جهت دستیابی به اهداف مینوی و مادیمون برداریم ...


این چند مطلب رو مرتبط با نوروز و روادیدش دیدم ... خیلی آگاهی بخش و روشن کننده یافتم ... هر سال هم به دانش آموزانم آموزش می دم ... هر چند که براشون سخته که بپذیرند در آیینمون و در ایران کهن هفت سین نداریم و به جاش هفت امشاسپند داریم ... ماهی قرمز جایگاهی نداره ... به جای سیزده بدر روز طبیعت داریم و ...


ماهی قرمز در سفر ه هفت سین ایرانی جایی ندارد  (۱)

ماهی قرمز در سفره هفت سین ایرانی جایی ندارد (۲)

هفت سین دکتر حسابی در کنار انیشتن

فلسفه سیزده بدر و روز طبیعت