از نظر احساسی دچار یک سرگشتگی بدی شدم.
…
بعدازظهر رفتم یک نمایشگاه نقاشی تا حالم بهتر بشه که البته شد و تنهایی کلی لذت بردم (همیشه وقتی تنها جایی می رم بیشتر لذت می برم و استفاده می کنم تا کسی همراهم باشه). کارها پرتره بودند قصد خرید داشتم اما کارها بدرد نمی خوردند. به قول دوستی معلوم نیست چرا نقاشی ها اینقدر بد شدند؟!!! واقعا کار خوب کم پیدا می شه. همه به نوعی می خوان یک چیزی رو سمبل کنند. یک کاری رو زود تموم کنند و نمایشگاه بزنند. هدفشون فقط نمایشگاه زدن هست نه خود هنر و ارزش هنری. البته من خودم هم از این نظر ته خطم و کارهام فانتزیند نه هنری ولی خوب از کسی که نمایشگاه می زنه انتظار بیشتری هست.
…
دو تا حیوون خمیری دیگه تهیه کردم. حیوونهام شدند 6 تا. می خوام مجموعه ام رو کامل کنم و بعد یک کشتی نوح درست کنم. از بچگی آرزوی داشتن یک کشتی نوح رو داشتم. می خوام در آینده به کودکی هدیه اش کنم. کودکی که نمی دونم کی خواهد بود؟