نظم کاری

 

ریز ریز دارم می رم کارهای دوسالانه کاریکاتور رو می بینم. روزی یک ربع. تا هم کمردردم افزوده نشه و هم اینکه بتونم کارها رو هضم و جذب کنم ... امروز که داشتم کارها رو می دیدم رسیدم به یک آینه که قاب کرده بودند و کنار کارها زده بودند به دیوار از این آیینه ها که آدم رو دفورمه می کنه و به اصطلاح کاریکاتوری. یه ده دقیقه ای جلوش ایستادم و هی خودمو توش دید زدم. خوشم می اومد از اینکه اینقدر چپل می شم. تصمیم گرفتم چند عکس از این حالتم بگیرم.

 

 

اینهم برخی از کارهای چهره دوسالانه:

 

 

 

رئیس محترم امروز دو بار اومدند و دفعه دوم با خودش یک مهمون اورده بود، نمی دونم گمونم دانشجوی دکترایی چیزی بود. اینقدر مودب صحبت می کرد که خنده ام گرفته بود. از این آدمهایی که یک کار کوچیکی که انجام می دند کلی با ادب و احترام و شمرده شمرده کارهاشون رو توضیح می دند به طوری که آدم می گه اااااه ... یارو چقدر کار کرده ...

خلاصه ... کلی کار می کنم این روزها ...

یک استادی داشتم که بیشتر از همه استادهام یادش می کنم. خیلی زیاد ... دکتر ممقانی ... می گفت: "نظم کاری نظم فکری می آره ..." خیلی بابت این جمله یادش می کنم. هر وقت دلم گرفته و فکرم شلوغه و در هم ریخته سعی می کنم کارهام رومنظم انجام بدم، اونوقت می بینم به طور خودکار خیلی حس خوبی به خودم پیدا می کنم و اعصابم راحت می شه.

خلاصه اینکه:                        ... نظم کاری، نظم فکری می آره ...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد