سرم بدجور شلوغ شده ... از همه طرف کار ارجاع می شه ... فردا باید مدارک انتخابات رو بفرستم اعضای محترم رای بدند ... تا چند ماه دیگه خوشبختانه (یا بدبختانه از جهاتی) رئیسم عوض می شه ... حالا شانس بیارم بدترش نیاد ... باز حداقل این رئیسم مهربونه کلی ... فقط مشکلش اینه کنده - هر حرفی رو در عرض پنج دقیقه چندبار تکرار می کنه (درست عین طوطی) و وقتی می بینه از ناراحتی و خشم اشک به چشمهام اومده دیگه تکرار رو قطع می کنه ... حرفش رو نمی شه فهمید ... منطقش با همه موجودات کره زمین تفاوت داره ... کمی کثیفه (ولی به جاش خانه داریش خوبه) ... کارهای بیخود به آدم ارجاع می ده و برای انجامشون اون لحظه پافشاری می کنه اما فرداش فراموش می کنه ... فراموشکاره ... و یه چیزهایی عجیب و غریب و بی اهمیتی رو همیشه به خاطر داره ... قدرت تصمیم گیریش یه چیزی در حد صفره (از منم بدتره) ... و ادامه ندم بهتره چون از حوصله این بحث خارجه ... ولی خوب خدائیش مهربونه ... حالا ببینم دوره بعد کی می آد رو کار ...
سری به چند نمایشگاه نقاشی و طراحی زدم ... نمی دونم چرا حالا که عزم خرید آثار هنری و کلکسیون داری رو کردم قیمت کارها رفته بالای یه تومن ...
اینهم یک لرزه نگاری دیگه ... این یکی خیلی شلوغ پلوغ از آب دراومده ...
خطهای این کارت بیشتر از اون اولیه. شاید مسیرت طولانی تر بوده. شبیه ماهی شده.
امیدوارم رئیس بهتری داشته باشی.
راست می گی شبیه ماهی شده ... مرسی عزیزم