زندگی ادامه داره ...
شمارش معکوس من برای رخدادی بزرگ در زندگیم ...
رفت و آمدهای روزانه ام با خط تیزروی BRT
و انتظار بی پایانم در راهروی دانشگاه تهران برای اتمام کلاس رئیس محترم ... و تشریف اوردنش و تحویل گرفتن محموله ...
یه جورایی بریدم ... کامل هنگ کردم ... روزی هزار بار می گم خدایا کی من از شر این کار خلاص می شم ... درسته که هر روزش برام کلی تجربه است اما داره ذره ذره آبم می کنه ... می خوام برم پی زندگیم ... علایق واقعیم و اونچه که براش بدنیا اومدم ... وقتم به تمام معنا داره تلف می شه ...
به قول دوستی که می گفت اسم وبتو عوض کن بگذار طوطی ناله یا ناله نامه ... بدینوسیله از همه خوانندگان محترم بابت ناله های پی در پی ام عذر خواهی می کنم ... فقط الان هنگ هنگم ... انشااله به زودی ویندوز با ورژن جدید می ریزم درست می شم ... زود زود ...
دوستات کم لطفی می کنن نسبت به خیلی ب ها وب شما کتاب جکه!
راستی قالبتون هم قشنگه
سلامی دوباره
چرا آخه طوطی بانو! خسته نباش!
نمیشه توی مجال هنری وارد بشی؟ نقاشی و طراحی؟ و یا اگه در کنار کارت از کلاسهای مورد علاقهت استفاده کنی کمکت کنه. و یا بری سفر!
به هر حال دل من هم از این جور شرح حالت، این ور دنیا میگیره!
سلام
خیلی خیلی ممنون از جوابهایی که به سوالاتم دادی.
و ممنون از دادن ادرس. میدونی که من نمیتونم از این کلاسهای مفید استفاده کنم اما فکرمیکنم یکی از دوستام به خاطر وضع خاصی که براش به وجود اومده، به این نوع کلاسها احتیاج داره و تهرانه.
بذار قسمتهای خیلی موثر بر من رو از نوشتههای کلاست بگم:
ـ هر چه احساس حقارتم بیشتر است، فریاد زدنم بیشتر است.
البته می دونم که منظور فقط فریاد صدایی نیست، اما من مدتیه که خیلی سر مشکلاتی که با بچههام پیش میاد فریاد میکشم! جدیدا خیلی بهترم و این جملهت هم بیشتر تاثیر گذاشت رو من!
ـ وقتی شخصی رو تحقیر میکنیم، از خودمون سوال کنیم که: آیا وقتی خدا برای اون شخص اونقدر ارزش قائل شده که از روح خودش در اون دمیده، پس آیا اون شخص ارزش اینو نداره که من کمی، فقط کمی براش ارزش قائل بشم؟
این جملهت هم برام خیلی با مفهموم بود چون چند روز پیش در حین انجام کارهای آشپزخونه این فکر در من متولد شد!! اونوقت خیلی برام جالب بود و بعد از خوندن نوشتههات این حس و درک خیلی عمیقتر شد!
متاسفانه من با طرز فکر خاصی که دارم و سختگیر بودنم، خیلی از انسانهای اطرافم رو از نظر فکری و برخورد، در طبقه پایینتری از خودم می دونم! گرچه خیلی احترام میذارم و در برخوردهام ارزش قائلم براشون اما در داخلم بیشتر وقتها خودم رو از این نظر برتر و بهتر دیدم! چه اعترافی نه؟! به نظر خیلی خودخواه میام؟
سلام..خوبی طوطی بانو؟ مگه چیه اگه ناله کنی؟ مگه بقیه چی کار میکنن....خیلی هم خوبه چون خالی میشی....
من خیلی خوشم میاد از ناله هات!!!!!
راستی رویداده بزرگ چیه؟ حسابی فضولیم گل کرد...
میمن ات چطوره؟ بهتر شده؟...صورتت اش خوب شده؟
سلام طوطی بانو!
عزیزم ... اینچا متعلق به خودت هست و هر چی دوست داری توش مینویسی اگه کسی هم خوشش نمیاد خب نیاد... پس نباید بگی ناله هست و معذرت خواهی کنی!
متاسفانه سوپروایزر من خیلی مشهوره تو این زمینه اینه که وقت نداره زیاد برای شاگردش پس نه تنها من بلکه همه شاگردای دیگه اش هم سر کارن همیشه! ولی خودش آلمانی الاصله..
اینجا کوه داره ولی در مقایسه با کوهای ایران شبیه تپه هستن!
مرسی عزیزم... خلاصه کارای میتو منو کلی میخندونه وقتی هنراشو مینویسی!
روزه خوبی داشته باشی