خط خطی

چند تا از خط خطی های چند روز اخیرمو به پیوست تقدیم می کنم ... الان در بی سبکی کامل به سر می برم و همینطور یک چیزهای بیخودی هر از گاهی خط خطی می کنم تا شاید راهی بیابم ... اینها رو می گذارم اینجا تا بلکه به غیرتم بربخوره بیشتر و بهتر کار کنم ...

نظرات 5 + ارسال نظر
مهتاب سه‌شنبه 25 دی 1386 ساعت 06:55 ب.ظ

کاش همه خط خطی ها این شکلی می شد
نقاشیات فوق العاده است شاید صاحبان نظر نپسندند ولی همین خاص بودناشون زیباشون کرده
عالی عالی عالی

مرسی عزیزم از تعریفت ... خیلی لطف داری

حنا چهارشنبه 26 دی 1386 ساعت 01:08 ق.ظ

سلام..عالیه!..انقده به این بیچاره ها نگو بد! گنا دارن به این نازی ان که .....در ضمن ...یه چیزی کشف کردم....
تغییر کردی!...سبک ات کاملا تغییر کرده...و خیلی بیشتر واقعی شده...
کاش به یه کارشناس اش نشون میدادی.....به نظر من که یه تحوله تویه نقاشیهات...
شاید به خاطره کلاسه خودشناسیته...
به هر آفرین..
خوش باشی

دلارام چهارشنبه 26 دی 1386 ساعت 04:09 ق.ظ

سلام

تو بین این نقاشی ها من اولی رو خیلی خوشم اومد...
در مورد جوابی که بهم دادی منم کمی لپ دارم ولی هر وقت وزنم کمو زیاد شده مستقیما تو صورتم معلوم بود .. گاهی اوقات اگه صورتت گرد یا بیضی پر باشه که خوبه سن هم که کمتر نشون بده دیگه فبها چون سنمون که بره بالاتر همش میخوایم کمتر نشون بدیم ولی به هر جال امیدورام به اونجه که دلت میخواد هر چه زودتر برسی .
باید بگم من همیشه برای انجام کارام همه جوانب رو در نظر میگیرم هر چند که میدونم گاهی کمی وقت گیر میشه ولی حداقل فکرم روشنه که میخوام چی کار کنم .... ناگفته نموونه که در بعضی موارد هم آنی تصمیم میگیرم و اصلا این کارو براش نمیکنم!

فروردینی چهارشنبه 26 دی 1386 ساعت 06:49 ق.ظ http://farvardiny.blogsky.com

خیلی قشنگه...
اون اولی...
به همسرم هم نشونش دادم. این مدل رو خیلی دوست دارم. گذاشتم جلوم برای چند دقیقه تماشاش کردم. به نظرم همین روش رو ادامه بدی خیلی خوبه. یک جوری رویا و حقیقت رو با هم ترکیب کردن نه به صورت مینیاتور، به حقیقی نزدیکتر باشه خیلی قشنگه.
موفق باشی.

دلارام پنج‌شنبه 27 دی 1386 ساعت 07:10 ب.ظ http://dellarramm.blogfa.com/

سلام خانومی

آره منم فکر کنم لپ دارم چون صورتم گرده ! به هر صورت !!!
اومدم به آخرین نوشت ات نظر بدم که دستم خورد و خالی ثبت شد و دیگه بهم اجازه نداد تو اون پستت نظر بدم برای همون اینجا دارم مینویسم.
شاید مامانه تو هم عینه من که نمیتونه احساسشو به زبون بیاره ! و اینکه میگی بعضی کاراشون باعث میشه از بعضی چیزا محروم شه تا حدی قابل درک باشه من این مورد و با بابام دارم چون فکر میکنن اون چه خودشون میپسنددن بهترین هست برای ما ولی خب گاهی اشتباه هست و باید بزارن بچه ها راحت باشن و احساسشونو سرخرده نکنن ... ولی خب کاریش نمیشه کرد چون وقتی بهشونن میگی معترض میشن که همه چیز تو زندگی براتون فراهمه اینطوری لوس بار اومدین که اعتراض میکنین!!!! خلاصه که من باهاش یه جوریایی کنار میادم!

خیلی خوبه که با برنامه جلو میری چوون یه احساس خوب به آدم میده...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد