بالاخره قسمت شد این چمخاله و بام سبز رو برم ببینم ... تورمون چند ماه پیش حد نصاب نرسیده بود و خوشبختانه دیروز به حد نصاب رسید ... با دوستان یکروزه رفتیم و برگشتیم ... خیلی خوب و لذتبخش بود ... جای دوستان همگی خالی ... من عاشق فضاهای وسیع و خلوتم ... خط افق دریا و دشت ... اینها موجود بودند ... به وفور ... و دل من روشن از این همه آرامش ... و امیدوار به آینده ...
متاسفانه همین دو عکس رو دارم ... از اون افقهایی که گفتم عکسی ندارم ...
خوبه که عکسی نداری...د
چطور مگه؟
این آلاچیق ها اصلن چیزهای خوبی نیستند
چرا چیزهای خوبی نیستند؟ خاطره بدی دارید ازشون؟ ما که والا کلی خوشمان اومد و در این آلاچیق ها ناهار صرف کردیم ...
سلام
خوش به حالتون که رفتین تفریح ... راستی دستخطتون عالیه . ممنون بخاطر یادداشتی که توی دفتر نوشته بودید .
خواهش می کنم آقای جوادی ... شرمنده می فرمایید ...
خوش به حالت طوطی جون :)))
عکسهای قشنگی بود :)
میتو حالش خوبه ؟
سلام مرجان عزیزم ... ممنونم از حضورت خانمی ...
میتو هم خوبه ... الان داره با خودش حرف میزنه ...
سلام ...
فقط می تونم بگم خوش به حالتون! خیلی وقته ازین شهر بیرون نرفتم! باز حداقل خدا بهتون خیر بده ۲ تا عکس گذاشتی ما هم توی اون جو زیبا قرار بگیریم!
راستی این تورتون مربوط به موسسه خاصیه یا رفقا با هم جمع میشن و اسمشو گذاشتن تور! آخه شدیدا دنبال یه آژانس معتبر واسه تورم ...
شاد باشی ...
عجب آقای سعید! شما هم پس مشغله های فراوان دارید ! یه جوری جور کنید برید گشت و گذار ! با دوستان و یا با همین تورها ...
راستش این تورهایی که می رم مربوط به سازمانهای و نهادهای زرتشتی هستند ... مربوط به آژانس خاصی نیستند ...
شاد باشید ... ممنون از حضورتون ...
سلام چه خوب رفتی بالاخره چمخاله
من هر دفعه رفتم فقط ساحل داغونشو دیدم و حسرت آدم های اطرافمو که هم می گن حیف از اون ساحل چی شده !
راستی تری تی جون سیزدهم پنجمین سال گرد نامزدیمون بود
عجب حکایتی؟!!! من چون بار اولی بود که می رفتم اینه متوجه داغون شدنش نشدم ... تازه تو دلم گفتم چه ساحل خوب و تمیزی ... !!!
اوه چه جالب ... تبریک می گم خانمی ...
سلام دوست من
شما تا حالا کوتوله سیاسی دیدین؟
نه ندیدیم ... ولی الان می آئیم می بینیم ...
سلام طوطی بانوی عزیز.
خیلی خوشحالم که تورتون تکمیل شد و تونستی بری به این طبیعت قشنگ ... عکساش که آرامش بخش ٬ قطعا خودش عالی بودش.
آره دلارام جان ... خیلی خوب بود ... جات واقعا خالی بود ... راستی کی می آی ایران ؟
سلام تیری تی عزیزم
اول بگم ببخش که اینهمه دیر اومدم بهت سر بزنم اصلا وقت نبود اینترنت برم ....خودت که می دونی.... حالا هم که اومدم persianblog که قاطی کرده ....منم به زور یه چیزی نوشتم.....فقط خوشحالم که تونستم صفحه ی تو رو باز کنم و مطالبتو از خیلی وقت تا حالا بخونم...عکس هات خیلی قشنگ بود...از خاطره ی سفر اصفهانتم کلی خندیدم ....خیلی خوب نوشته بودی...خوشم اومد
به امید همیشه خوبی ها
سلام ندا جان ... چطوری؟ کلی خوشحال شدم اومدی ... خواهش می کنم ... مسئله ای نیست ...
مطلبت کجاش به زور بود؟ خیلی خوب بود که ...
خواهش می کنم ... لطف داری عزیزم ... انشااله یه روزی با هم همسفر بشیم و یه جایی بریم ...